جايگاه زن در نهج البلاغه(6)
نويسنده: دکتر عزت السادات ميرخاني
نگاهي به انديشه رهبر معظم انقلاب در موضوع زنان:
من تعجب مي کنم که چرا بشريت همواره درباره مسآله زن و مرد کج فکر کرده است و مي خواهد در مقابل اين بايستد. شما از تبليغات انبيا که بگذريد در همه برداشتها و تحليلها وتفکرات بشري، جايگاه زن و مرد جايگا ه غلطي است و نسبت زن و مرد، نسبت غلطي است، حتي در تمدنهاي خلي بلند پايه دنياي باستان مثل روم يا ايران...امروز هم که دنياي غرب مي خواهد آن عقب افتادگي بسيار ملامت انگيز خود را در مسأله زن جبران کند، طور ديگري جبران مي کند. تصور من اين است که آنها جانب مفاهيم انساني زن را تحت الشعاع مسايل تبليغاتي و سياسي و اقتصادي قرار مي دهند.(2)
ايشان در ذيل آيه «ضرب الله مثلاً، آمنوا امراة فرعون».(3)
مي فرمايد:اين جا، جاي سؤال است که مرد هم بود. حالا يکي را مرد و يکي را زن مثل مي آورد. نه، در همه قرآن وقتي که مي گويد:
«ضرب الله مثلاً للذين آمنوا»يا «ضرب الله مثلاً للذين کفروا»در هر دو مورد از زنان مثال مي آورد. آيا اين به اين معنا نيست که ما بايد از ديدگاه اسلام به برداشت و روش و فهم غلط را از مسأله زنان تصحيح کند.(4)
در ذيل آيه«و من آياته ان خلق لکم من انفسکم»(5)مي فرمايد:از جمله نشانه هاي قدرت الهي اين است که براي شما انسانهاي [زن و مرد]از نوع خودتان از جنس خودتان همسراني قرار داد. براي شما مردان، زنان را؛ و براي شما مردان را ...«من انفسکم»جنس جداگانه اي نيستند، در دورتبه جداگانه نيستند همه يک حقيقتند، يک جوهر و يک ذاتند. البته در خصوصيات با هم تفاوتهايي دارند چون وظيفه شان دوتاست[اشاره به اينکه ماهيت حقيقي انساني در هر دو يکي است، ليکن به لحاظ جايگاه حقوقي که متاثر از کالبد مادي و جايگاه طبيعي است و دو جنس مخالفند با هم تفاوتهايي در بعضي موارد دارند.]و در «لتسکنوا اليها»مي فرمايد:مرد براي پيدا کردن آرامش به زن در محيط خانواده احتياج دارد و زن هم براي يافتن آرامش به مرد در محيط خانواده احتياج دارد...طبيعت الهي زن و مرد طبيعتي است که برايزن و مرد رابطه اي را فيما بين آنها به وجود مي آورد که آن رابطه، رابطه عشق و مهرباني است«مودة و رحمت»اگر اين رابطه تغيير کرد، اگر مرد در خانه احساس مالکيت کرد، اگر به چشم استخدام و استثمار به زن نگاه کرد اين ظلم است که متاسفانه خيلي ها اين ظلم را مي کنند د ر محيط بيرون خانواده هم همينطور است... .(6) در انديشه حضرت امام خميني (ره)هم مطالب خاص زنان در اصلاح ساختار انديشه فردي و اجتماعي فراوان است که اختصاراً فقط به گوشه اي از آن اشاره مي شود :«اين انديشه که جايگاه زن در نظامهاي اجتماعي و در نظامهاي اجتماعي و در محيط زندگي آن چنان که شايسته بانوان است، تبيين گردد؛ يکي از ضروري ترين کارهاي دوران ماست زيرا به اعتقاد ما اين کار تا کنون انجام نشده.»(7)
«عنايتي که اسلام به بانوان دارد بيشتر از عنايتي است که بر مردان دارد مردان برملت ها حق دارند و زنان حق بيشتر دارند. زنها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ مي کنند. قرآن کريم انسان ساز است و زنها نيز انسان ساز. اگر زنهاي انسان ساز از ملتي گرفته شوند ملتها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد.
...زنها هستند که ملتها را تقويت مي کنند، شجاع مي کنند...مقام زن والاست، عاليرتبه هستند، بانوان در اسلام بلند پايه هستند.(8)
بنابراين وظيفه ما امروز در داخل نظام اسلامي و هم در موضع گيري هاي بين المللي آن است که بين دو خط انحراف«غرب»و انحطاط فکري داخلي که برپايه انديشه هاي غير واقعي اسلام شکل گرفته، خط وسط و طريق مستقيم که همان رسالت امت اسلامي در جهان امروز است، نسبت به مسايل زنان با تحقيق و تدبير، محقق و مبرهن نماييم. والا گرگهاي آدمخواري که از هر سو ملل مستضعف و دنياي اسلام را
تهديد مي کنند و با صورتهاي زر و زور و تزوير مي خواهند انديشه ناب اسلام واقعي و محمدي را در جهان محو سازند و از زنان بعنوان ابزاري کارآمد-با توسعه و فرهنگ مبتذل خويش-بسازند. يک مقابله نظامند و علمي و منطقي را با همت و قدرت بيشتري آغاز و براساس «و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهدا ء علي الناس »آغاز و از همه انديشمندان در اين زمينه استمداد نماييم که به تعبير قرآن کريم«و انتم الأعلون إن کنم مؤمنين».
در غير اين صورت نه تنها زنان ما سيلي مي خورند که نظام اسلامي مورد تهديد قرار مي گيرد بلکه بنام زنان و حقوق، زنان اسلام را زير سوال مي برند و اين به نفع نه جوامع اسلامي و نه مردان و زنان غيور جوامع اسلامي است.
لذا همان گونه که در نفس آيات قرآن کريم کسب ارزشهاي انساني از قبيل تعقل و انديشه در آيات آفاقي و انفسي يا تقوي يا عمل صالح يا ايمان و نيز فضايل ديگر از قبيل صداقت، امانت، عدالت، احسان، رأفت و الفت، خدمت ، مشورت، تزکيه، تعليم ، دريافت عرفان، حکمت رضايت پروردگار و نيز دريافت مقام تقرب، شهادت و ساير فضايلي که جنسيت در آن ملاک نيست و چه بسا زماني که چون مريم در عبوديت و قنوت، که در امر کفالت او قرآن مي فرمايد:
«و ما کنتَ لديهم اذ يلقون اقلامهم ايّهم يکفل مريم».(9)
تو نبودي که ببيني آن هنگام که در کفالت مريم منازعه مي کردند و از طريق قرعه مي خواستند به اين فضيلت نايل آيند، يا در غبطه زکريا به ايشان که :
«کلما دخل عليها ذکريا المحراب و جد عندها رزقاً».(10)
يا اينکه مي فرمايد :
«و اذ قالتِ الملائکةُ يا مريم انّ اصطفيک و طهّرکِ و اصطفاک علي نساء العالمين».(111)
و در سوره تحريم مي فرمايد:تو براي هر زن و مرد مؤمني الگو هستي .
و در مورد آسيه و هاجر و ساره هر کدام فضايل متعددي را مي شمارد و يا درباره فاطمه عليها السلام که مي فرمايد:
إنّا اعطيناک الکوثر که لفظ کوثر درباره هيچ انساني در قرآن نيامده و فضايل او براي احدي قابل شمارش و نيز ترديد نيست و يا درباره دختران شعيب که در عفاف و استحياء و نيز مورد مشورت قرار گرفت. حضرت شعيب و پذيرش نظريه آنان از سوي شخصيتي مثل شعيب در جواب آنها گفتند:
« يا ابتِ استأجره انّ خير من استأجرت القويُّ الأمين».(12)
که حاصل اين مشورت ورود موسي به خانه شعيب و ارتباط اين دو مرد الهي و برکاتي که براي هر دوي آنها از اين مواصلت محقق گشت يا در امور خانواده که قرآن صراحتاً حتي در امور جزئي مثل شيردهي مي فرمايد:
«فان ارادا فصالاً عن تراض و مشاورٍ.»(13)
اگر براساس تراضي طرفين و مشاور زوجين و مصلحت خانواده نسبت به فيصله بخشيدن به امور داخلي و خصوصي اقدام نمايند و از حدود الهي تجاوز نکنند هم به تقوي نزديک تر است و هم به تعدي و تفريط دچار نشده اند.
يا در سوره طلاق مي فرمايد:
«وأتمروا بينکم بالمعروف».(14)
يعني امور زندگاني خانواده را چه در قبل از انحلال و چه بعد از انحلال برپايه موامره و مشاوره معروف قرار دهيد.
لذا آنچه را که نسبت به مشورت با زنان و مخالفت با آن آمده بايستي چه به لحاظ سند و چه به لحاظ دلالت و چه به لحاظ موقعيت دقيقاً مورد بازشناسي قرار داد و زيرا نه به اصول کلي مشاوره(که استفاده از عقل و انديشه و تجربه)ديگران است به لحاظ عقلاني موافقت دارد و نه به اطلاقات امر به مشاوره و مشورت که «امرهم شوري بينهم»،(15)که از صفات عمده اهل ايمان بشمار مي آيد نه با موارد خاصي که مصاديق مشاوره در قرآن [از قبيل مشورت شعيب و دختران و موارد مشورت در امور خانواده يا مشورت]و نه با بعضي از متون روايي مثل «ايّاک و مشاورة النّساء الّا من جربت بکمال عقلٍ».(16)
که اين کلام منسوب به خود مولي است و در نامه(31)نهج البلاغه در بعضي از نسخ آمده که صبحي صالح هم در اين خطبه بدان اشاره مي کند. و در نهج الفصاحه حديثي به اين مضمون آمده«إتمرو النساء في بناتهنَّ».(17)
با زنان در امور مربوط به دخترانشان مشورت کنيد. يعني در امور مربوط به عرصه هاي ورود زنان و مسائل خاصشان.
لذا گرفتن يک متن بدور از تفقد و تفکر و اجتهاد و بکارگيري اسلوب نگرشي سيستمي به قوانين و عدم رعايت جمع عرفي و ادله تعادل و تراجيح و بي توجه به مرجحات دلالي و سندي که بايستي اذعان داشت که متون مورد بحث غالب آن بلکه مي توان گفت تمام آن به لحاظ اسناد مرسله است. و اگر گفته شود که شهادت اصحاب جبران ارسال را مي کند. بايستي گفت که در ابواب مختلف فقه عمده فقها به چنين احاديث استناد نجسته اند.
لذا شخصيتي مثل استاد مطهري درباره سنديت اينگونه خطبه ها يا نامه هاي نهج البلاغه درباره زنان مي گويد:...به هر حال به غرض اعتبار و صحت سند، همانطور که گفتم ظاهر اين جمله ها«معرضٌ عنه»اصحاب ست. يعني اصل روايت طرد نشده است. دلالت ظاهرش طرد شده است.(18)
سيره عملي معصومين در مشاوره با زنان
گاه مادر کلام و شعار علوي سليم، ولي از جهت واقعيات و نفس سيره مند آن چنانچه استاد مطهري هم در چند جاي مطالب خويش از آن جمله در مسأله زنان به اين مسأله اعتراض مي نمايند. لذا يک تعبير مي گيريم و لو اينکه با سيره عملي موافقت نداشته باشد و آن را مستمسک قرار مي دهيم و بدتر آنها آن را بدين منسوب مي نماييم و چشمان را به روي واقعيات مي بنديم. خانه علي عليه السلام و شيوه نبوي و علوي و فاطمي و زينبي را به کناري زده و چون نمي توانيم خود را به واقعيات احکام ديني برسانيم. آن قدر احکام و قوانين را مي دهيم که با اميال ما مطابقت نمايد و اين همان ضايعه اي است که در ميان کساني که از روح تحقيق و تدبر بدور هستند، اتفاق مي افتد.
نکته قابل توجه در مسأله مشورت آن است که پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله که اشرف مخلوقات عقلاً و شرعاً است مامور به مشورت با همين مردم کوچه و بازار مي شود و مي فرمايد:
«و شاورهم في الأمر»يعني مشورت دو اثر دارد هم براي گيرنده مشورت و هم براي دهنده مشورت و نظر:گيرنده از عقول و تجارب ديگران استفاده مي کند لذا در روايات آمده که پيامبر فرمود محال است کسي مشورت کند و نادم گردد. و ديگر مشاورمواتر که اولين اثر در مشورت احترام به نظر ديگران و ايجاد شخصيت براي آنان است.
لذا پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله به رغم کمالات ذاتي با مردم حتي همسران خويش در قضاياي مختلف مشورت مي کند. لذا تعبير قرآن آن است که تصميم گيري نهايي و مديريت با توست، اما در نفس مشورت کوتاهي مکن «و شاورهم في الامر فاذا عزمتَ فتوکّل علي الله»آيا اگر پيامبر صلي الله عليه و اله مامور به مشورت مي شود همه انسانها و نيز مردان از کمالات غير متناهي برخوردارند که زنان دستشان از آن کوتاه است. يا اين اسلوب در فرهنگ سازي زن با اصل کلّي عزت و کرامت و استقلال و خودباوري در انديشه اسلامي سازگاري دارد و پذيرش اين فرهنگ، لازمه اش آن است که مرد هر که باشد و با هر ميزان اطلاعات يا فساد عقلي و عملي صرف مرد بودن در مشورت برتري دارد؟؟!آيا انديشه اسلام سالم اين تفکر را پذيرفت؟
در قضيه صلح حديبيّه و زمينه سازي فتح مکه آمده که وقتي پيامبر و يارانش به قصد زيارت خانه خدا از مدينه خارج شدند و در ميانه راه مشرکين مانع ادامه حرکت شدند و قرار داد صلح امضاء گرديد.
پيامبر صلي الله عليه و اله به ياران فرمودند که شتران خود را قرباني و سران را بتراشيد و از احرام بيرون آييد. و صحابه از پذيرش اين حکم اکراه داشتند. طبق نقل مجلسي در بحار و تفسير قمي به نقل از حديثي از امام صادق عليه السلام پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله وقتي مخالفت ياران را ديدند، اندوهگين شدند و با ام سلمه همسر خود که همراه حضرت بود مشورت فرمود. سپس ام سلمه گفت:
«يا رسول الله انحر انتَ و اخلق فنحر رسول الله صلي الله عليه و اله و حلق، فنحر القوم علي خبث يقينٍ و شک وارثاب».(20)
در سيره علي عليه السلام موارد متعددي از مشورت با فاطمه عليها السلام ديده مي شود. ايشان به همسرش مي فرمايد:
«فانشدک الله ان قمت الي الصلاة فنعبد الله تعالي هذه اليله: يا علي».
به حق خدا از تو مي خواهم که تو هم با من همراه شوي و به نماز بايستيم و امشب و آغاز زندگي خويش را با عبادت پروردگار شروع نماييم و علي عليه السلام از اين پيشنهاد استقبال و هر دو آن شب را به عبادت ايستادند.(21)
در قضاياي عاشوراي حسيني بسياري از زنان را مي بينيم که همسران خود را تهييج و تشويق و امر به همراهي حسين عليه السلام مي کنند مثل توصيه قمر همسر عبدالله عمير کلبي به همسرش، ام خلف، مادر وهب بن جناب و داستان مشهور همسر زهير که در مسير راه مکه تا کوفه مي کوشيد که با امام عليه السلام روبرو شود و در عاقبت همسرش به او مي گويد:آيا پسر فاطمه از تو دعوت مي کند و تو ابا مي کني؟؟؟و امثال اين قضايا فراوان است و نيز رأي و نظر زنان عاشورايي بعد از واقعه و تحولي که در مسير تاريخ و افشاگري بني اميه و بيداري مردم کوفه و شام و چهل منزلگاه ايشان داشت و بالاخره در روايات عصر ظهور نقش زنان را در قيام فرزند فاطمه عليها اسلام فراوان داريم. از آن جمله امام باقر عليه السلام فرمودند:در عصر منجي بشريت زنان صاحب کمالي هستند که مطابق کتاب خدا و سنت رسول خدا صلي الله عليه و اله قضاوت خواهند کرد، به يقين برهمگان لازم است مطابق نظر آنان که در حقيقت رأي خدا و رسولش مي باشد، عمل نمايند.
نتيجه گيري بحث و خاتمه
در نتيجه توجه به نکات ذيل در موضوع مذکور ضروري مي نمايد:
1ـ بکارگيري تمامي شيوه هاي مطلوب اجتهاد شيعي که از ويژگي هاي ذيل برخوردار است و اين شيوه ها در حل ساير موضوعات و اشکالات مورد توجه همه انديشمندان و فقيهان شيعي است.
الف:برخورداري از مباني علمي و نفي هر گونه اجتهاد به رأي و فردنگري و هواپرستي .
ب:پرهيز از هر گونه متن گرائي صرف و سطحي نگري و ورود با درايت و تعمق به مضامين روايي.
ج:توجه به اصل اعتدال در شيوه پاسخگويي و پرهيز از افراط و تفريط، جمود و التقاط.
د:توجه به رد متشابهات برمحکمات، خصوصاً در موضوع مورد نظر در کلماتي که احتمال معاني متعدد در آن است. برگرداندن آن به مسلّمات و محکمات قرآني و ساير ادله عملي و نظري که در منابع موجود است. و بعضي مي تواند بعضي ديگر را به تعبير نفس کلام اميرالمؤمنين روشن مي نمايد و مفسر کلمات متشابه باشد.
ه:بکارگيري اصول راهبردي در استنباط که از سوي خود ائمه عليه السلام از آن جمله اميرالمؤمنين عليه السلام تبيين شده مثل رعايت مرجحات دلالي و سندي در تقدم و تأخر مطالب و بکارگيري شيوه هاي جمع به صورت اطلاق و تقيد و عام و خاص، حاکم و محکوم و رد فروع براصول و رعايت اصول اصلي در شيوه قانونگذاري مثل«اصل کرامت انسانها»، اصل مسووليت برپايه جامعيت شرايط عامه تکليف، اصل عدم تحقير و تبعيض بدور از حکمت و توجه به توانايي و منزلت انسانها. اصل تناسب بين حکم و موضوع. و تقدم نص بر ظاهر و اظهر بر ظاهر که در ما نحن فيه آيات و روايات ديگري از قبيل نص و اظهربوفور موجود است.
و: توجه به جايگاه حکم و شأن و نزول کلام و تشخيص بين قضاياي حقيقيه و خارجيه و جداسازي بين موضوعات جزئي و عدم تسري و رعايت ضوابط تنقيح ملاک و تسري حکم به ساير مصاديق.
ز:توجه به اصول عقلاني در شيوه استنباط احکام. و نيز توجه به مفهوم عقل خصوصاً در کلمات علي عليه السلام.
ج:پيشگيري از اجتهاد ناصواب و مبتني برتأويل و تأوّل و قياس و استحسان و ساير امور ظنيه غير معتبر، که رعايت تمامي اين ويژگي ها در حل تمامي مسايل زنان بويژه سؤالات در موضوع مورد نظر کارآمدي خاص دارد. و عمدتاً در حل مسايل مغفول عنه است.
2ـ مروري برشيوه هاي استدلال صحيح در کلام مولي اميرالمؤمنين و نحوه ارائه احکام مورد اختلاف به قرآن و سنت برشيوه و اسلوب صحيح . و شيوه عملي حضرت خصوصاً در رفتار با اهل البيت و تبيين رسالتهاي عمده براي همسر و دختران خويش.
3ـ ارزيابي جايگاه انسان و بويژه زنان در متون ديني و کلمات علي عليه السلام
4ـ توجه به جايگاه حقيقي و حقوقي انسانها و نقش هر کدام در شکل گيري قوانين
5ـ توجه به اصل زوجيّت در نظام عالم ماده
6ـ فلسفه تفاوتهاي حقوقي بين زن و مرد در شيوه قانونگذاري اسلامي
7ـ سيري در شيوه الگوسازي و الگوپذيري در آيات و روايات
8ـ بررسي مفهوم عقل و تفاوت بين عقل و تعقل
9ـ بررسي علل نقيصه و استکمال عقل در ادله عقلي و نقلي
10ـ بررسي خطبه (80)در نقصان عقل و ايمان و فرايند ارائه آن بر ادّله قطعيه
11-ارزيابي علل وعوامل تعيين کننده دربيان خطبه وجايگاه تاريخي آن
12ـ ارزيابي کلام انديشمندان در باب جايگاه زنان در خطبه (80)و شيوه هاي استدلال ايشان
13ـ رسالت مسلمين در تبيين جايگاه زنان در عرصه داخلي بين المللي
14ـ ارزيابي اصول اصلي در مشورت و ادله نفي مشورت با زنان
15ـ جمع بين سيره عملي و نظري ائمه عليه السلام درباره زنان
16ـ توجه به اسناد روايات و صحت و سقم آن از جهت ايجاد ظن در پذيرش
منابع و مآخذ:
1ـ قران کريم
2ـ نهج البلاغه ، محمد دشتي، سيد کاظم محمدي، همراه با معجم الالفاظ، فاقد شناسنامه، 1369
3ـ طباتي علامه سيد محمد حسين، بداية الحکمة، مؤسسة النشر الاسلامي، قم،1364
4ـ خز علي، بهزادپور، آية اللهي، زن، عقل، ايمان، مشورت، انتشارات سفير صبح،138چاپ اول
5ـ محمد بن يعقوب، اصول کافي، دفتر نشر فرهنگ اهل بيت عليهم السلام ، ترجمه سيد جواد مصطفوي، بي تا
6ـ حسن آية الله حسن زاده آملي، انسان کامل در نهج البلاغه، قم، انتشارات قيام 1379،چاپ دوم
7ـ زن در آئينه جلال و جمال، آيه الله جوادي آملي، تهران ، نشر فرهنگي رجاء، 1371،چاپ دوم
8 ـ کارل ، آلکسيس، انسان موجود ناشناخته.
9ـ جوزف هنس و ديگران، آرايش، مد، بهره کشي از زنان، ترجمه :افشنگ مقصودي، نشر گل اذين، 1381تهران.
10ـ حر عاملي محمد بن الحسن، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، بيروت، دار احياء التراث العربي،1403ه ،چاپ پنجم
11ـ آمدي عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه سيد رسول هاشمي محلاتي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1377ش
12ـ مجلسي، محمد باقر ، بحار الانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي،1403ه، چاپ سوم
13ـ مطهري، مرتضي، سيري در سيره ائمه معصومين، انتشارات صدرا، زمستان 1368چاپ چهارم.
14ـ مطهري، مرتضي، پاسخهاي استاد بر نقدهايي بر کتاب مسأله حجاب، انتشارات صدرا، چاپ چهارم،1372.
15ـ الخميني، روح الله، الرسائل، قم مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان،1410ه چاپ سوم.
16ـ شعبه الحراني ابن محمد حسن بن علي، تحف العقول عن آل الرسول، تصحيح علي اکبر غفاري ، اسلاميه، بي تا
17ـ ابوالقاسم پاييزه(ترجمه)،نهج الفصاحه ، انتشارات جاويدان، چاپ سوم،1377ش
18ـ دشتي، محمد، فرهنگ سخنان فاطمه عليها السلام، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ دوم،1379
19ـ جايگاه و نقش زن در نظامهاي مختلف، تنظيم :دفتر پژوهش اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران،چاپ اول1374
20ـ مجموعه ديدگاههاي مقام معظم رهبري، زن ريحانه آفرينش، دفتر نشر آثار چاپ شريعت، نوبت سوم،1382
21ـ نوري طبرسي، ميرزا حسين، مستدرک الوسايل، مؤسسه آل البيت، چاپ سوم، 1411ه
22ـ مطهري مرتضي، سيري در نهج البلاغه، انتشارات صدرا، قم، ارم، بي تا
23ـ معرفت، محمد هادي، الشهير في علوم القرآن، الجامعه المدرسين، قم، مؤسسة النشر الاسلاميه ،1415ه،چاپ دوم
24ـ علائي رحماني فاطمه، زن از ديدگاه نهج البلاغه، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ سوم،1372
25ـ ميرخاني، عزت، رويکردي نوين در روابط خانواده، صاحب امتياز:شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، چاپ اول:1379
پي نوشت ها :
1ـ زن ريحانه آفرينش،ص20.
2ـ همان،22.
3ـ تحريم.
4ـ همان،21.
5ـ روم،21.
6ـ همان،ص107.
7ـ جايگاه و نقش زن در نظامهاي مختلف،ص215.
8ـ همان،100.
9ـ آل عمران،44.
10ـ همان،37.
11ـ همان،41.
12ـ قصص،25.
13ـ بقره،232.
14ـ طلاق،11.
15ـ شوري،37.
16ـ مجلسي، بحار الانوار،ج253/100.
17ـ نهج الفصاحه، ص156ج7.
18ـ مطهري، پاسخ به نقدهايي به رساله حجاب، ص69.
19ـ ر.ک. عقل، ايمان، مشورتص48.
20ـ مجلسي، بحار، ج20،ص353.
21ـ محمد دشتي، فرهنگ سخنان فاطمه عليها السلام،ص24،ج12.